نوشته شده توسط : رویا

آهنگ جدید غمگین شادمهر عقیلی دور شدی

دانلود آهنگ جدید شادمهر عقیلی،دانلود آهنگ دور شدی از شادمهر عقیلی،متن آهنگ جدید دور شدی از شادمهر عقیلی

دانلود موسیقی جدید شادمهر عقیلی دور شدی

Shadmehr Aghili – Door Shodi

شادمهر عقیلی دور شدی

آهنگ و تنظیم : شادمهر عقیلی

دانلود آهنگ جدید شادمهر عقیلی

متن آهنگ جدید شادمهر عقیلی به نام دور شدی

تو یه ذره هم شبیه کسی که پاره ی تنم بود نیستی

تو عوض شدی که حالا سر و هیچ و پوچ توو روم وایمیستی

ته چشمات امروز دنبال یه خرده احساس بودم

کمترین حق منه من که باهات اینهمه رو راست بودم

انقدر دور شدی و مغرور شدی که دیگه کور شدی عشقمو نمیبینی

تو که میری با خیال راحت ولی سرنوشتمو نمیبینی

سنگ شدی اهل جنگ با همه یه رنگ شدی که باور کردم

که از وقتی عاشقت شدم فقط حالمو بدتر کردم

آخه با هر کی به غیر از من حالت خوبه یعنی چی

فردای خودت چی میشه حالا امروز من هیچی

بهتر میشه حتماً بعد از تو دنیای من اما تو

مجبور میشی آخر یه روز پس بگیری حرفاتو

انقدر دور شدی و مغرور شدی که دیگه کور شدی عشقمو نمیبینی

تو که میری با خیال راحت ولی سرنوشتمو نمیبینی

سنگ شدی اهل جنگ با همه یه رنگ شدی که باور کردم

که از وقتی عاشقت شدم فقط حالمو بدتر کردم

دانلود فول آلبوم شادمهر عقیلی

دانلود ترانه شادمهر عقیلی دور شدی با کیفیت ۳۲۰
دانلود ترانه شادمهر عقیلی دور شدی با کیفیت ۱۲۸

 



:: برچسب‌ها: دانلود آهنگ جدید شادمهر عقیلی ,
:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رویا

وقتي سركلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود كه كنار دستم نشسته بود و اون منو \"داداشي\" صدا مي كرد.به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي كردم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون توجهي به اين مساله نمی كرد.آخر كلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست. من جزومو بهش دادم.بهم گفت\" :متشكرم\" و گونه من رو بوسيد .می خوام بهش بگم، می خوام كه بدونه ، من نمي خوام فقط \"داداشي\" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نمی دونم .تلفن زنگ زد. خودش بود. گريه مي كرد. دوست پسرش قلبش رو شكسته بود. از من خواست كه برم پيشش. نمی خواست تنها باشه. من هم اينكار رو كردم. وقتي كنارش رو كاناپه نشسته بودم. تمام فكرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو می كردم كه عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس،خواست بره كه بخوابه، به من نگاه كرد و گفت : \"متشكرم \" و گونه من رو بوسيد.

 



:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 21 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رویا

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

دختر:آروم تر من می ترسم

پسر نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهشمیکنم خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر

پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)

پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.

و....

روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت 120کیلومتر بر ساعت به ساختمان اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر
سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت حقیقت این بود که اول سر پایینی پسر متوجه شد ترمز بریده اما نخواست
دختر بفهمه در عوض خواست یه بار دیگه از دختره بشنوه که دوستش داره(برای آخرین بار)

                                     



:: بازدید از این مطلب : 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 21 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رویا

من پریا23ساله وعشقم فرهاد27 سال.

 

سال 88داشگاهی که دوست داشتم تورشته موردعلاقم قبول شدم 

 

.دانشگاه طباطبایی روانشناسی بالینی.

 

 

تااون روزسرم تودرس وکتاب بودوالبته تودوران دبیرستانم یه تصادف 

 

 

کردم که باعث شدچندتا جراحی داشته باشم وهمین باعث شده بودکه به 

 

هیچ جنس مخالفی فکرنکنم،وارد دانشگاه شدم ترم اول خیلی خوب 

 

گذشت وکم کم داشت ترم دومم شروع میشه بااینکه دوروبرم 

 

پرازپسربود حتی نمیدیمشون چه برسه به فکرکردن بهشون خلاصه 

 

هرروزداشت میگذشت ومن کسی توزندگیم نبودودوستام که با عشقشون 

 

قرارمیزاشتن خندم میگرفت ومیگفتم عشق ؟؟؟؟؟همش کشکه

 

،هوس،بچگی و.............. .خلاصه ترم اول سال 90 داشت شروع 

 

میشدامابخاطرکاربابامجبوربودبره همدان خوب منم که دختریکی یه 

 

دونه 

 

مامان بابا که تااون روزهمه نازم رامیکشیدن نمیتونستم باهاشون 

 

نرم.خلاصه کارای انتقالیموگرفتم ورفتم همدان کم کم دیگه ترم داشت 

 

تموم میشدوقتی واردترم جدید شدم با یه گروهی آشناشدم که انجمن 

 

روانشناسی دانشگاه بودن عضوگروهشون شدم یکی ازروزا که رفتیم 

 

سرجلسه دلم یه طوری شده بود چی شده بود؟آره دلم پروازکرده بود 

 

پیش فرهادعشق اولم خیلی وابستش شدم ولی نمیتونستم بهش بگم 

 

چقددوسش دارم چون من دربرابر پسرا کمی مغرورم.هرروزکه 

 

میگذشت بیشترعاشقش میشدم وبیشتردوستش داشتم ولی افسوس که 

 

نمیتونستم بگم اون سال گذشت وروزایی که نمیدیدمش برام 

 

هزارروزمیگذشت وبعضی وقتا که بچه هاقرارمیزاشتن بریم اردویی 

 

جایی تاصبح ازذوق دیدنش خوابم نمیبرد.وسطای سال یه کارگاه داشتیم 

 

که مدرکاش دست من بود سال جدیدکه شروع شدفهمیدم فرهاد درسش 

 

تموم شده ودیگه نمیتونم ببینمش .یه روزکه جلسه داشتیم بابچه های 

 

انجمن وقتی وارداتاق شدم خشکم زدفرهاداومده بود به بچه ها سربزنه 

 

اونروزیکی ازبهترین روزام بود.وقتی که جلسه تموم شداومدپیشم گفت



:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 21 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رویا

بازی و سرگرمی دخترانه من همیشه در یک خط موازی با دوستان خودم رقم خورده و من با اونا همیشه به هر جایی که بگی رفته ام من همیشه سرگرمی و تفریح خودم را با دوستانم به سر می برم و از این موضوع بسیار شاد هستم دوستان من پر از عاشقانه های سرگرمی و خوبی می باشد و من این رو با تموم دنیای عوض نمی کنم سایت سرگرمی تفریحی همیشه به یاد دوران کودکی ام به بازی کردن لی لی می پردازم و این خاطره های من رو به یاد من می آورد .

دخـــتر باید

وقتی آقاش خـوابـه ...

بشینـه رو کمرش ..

تا دیوونـه شـه عصبی شـه داد بزنـه

بگـه بسـه دیوونم کردی چی میخوای نیم وجبی ..

زل بزنـه تو چشاش بگـه :

بـــــــــوس



:: بازدید از این مطلب : 46
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 ارديبهشت 1394 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد